م تراود مهتاب...

متن مرتبط با «گرد و خاک در خوزستان» در سایت م تراود مهتاب... نوشته شده است

من عاشق نظم و تمیزی ام اما

  • من عاشق نظم و تمیزی ام اما دیشب با وجود اینکه خوابم میومد یه قهوه خوردمو شروع کردم به مرتب کردن آشپزخونه تقریبا 2 ساعت و نیم کارم طول کشید ولی خوب نتیجه ی نهایی این شد که در کابینتا رو که باز می کردم کیف میکردم از نظمشون چشمم به آشپزخونه که میوفتاد لذت می بردم من عاشق نظم و تمیزی ام اما بی نظمم...چرا چون همون لحظه هر چیزی رو سرجای خودش قرار نمیدم و برنامه مشخص برا مرتب کردن و تمیزی ندارم اگه این عادت جدید قرار دادن هر چیز در جای خود در لحظه و اولین فرصت رو در خودم ایجاد کنم همه چی حله. یکشنبه ۱۴۰۳/۰۲/۲۳ |   بخوانید, ...ادامه مطلب

  • روند عاشقی

  • روند عاشقی آقا خوب اوندفعه بردم رستوران گل برام خرید منم که تا حالا کسی ازین کارا برام نکرده بود یهویی جرقه ی عشقم زده شد خوب اولین چیزش این بود که حس مالکیت داشتم و اینکه" این فقط مال منه" و یه حس حسادت طور انگار داشت در من فعال میشد.ایندفعه تو اتاق داشت با مشاور صحبت میکرد من تو سالن بودم گفتم ا صداشم خوبه ها وا حرف زدنشم هم خوبه ها و ماسکمو آوردم پایین بوی عطرشو حس کنم و وقتی اومد بیرون اون ایرادایی که از قیافش میگرفتم کمتر به چشمم اومد و دلم خواست مال من باشه چون فکر میکردم احتمالاً مناسبهاز طرفی هی به خودم میگم عاشق نشو  هنوز هیچی معلوم نیست و انگار احساس ضعف میکنم از عاشق شدن یه مقاومتی دارم یه عمره دارم تلاش میکنم عاشق کسی نشمعشق نمیدونم شاید از پادرآر باشه یا شاید انرژی زا باشه نمیدونمبرچسب‌ها: ازدواج شنبه ۱۳۹۹/۱۱/۲۵ |   بخوانید, ...ادامه مطلب

  • منم عروس شدم

  • منم عروس شدم دو سه روزه همش بابا میگه نظرت چیه سخت بود برام بگم می خوامش تا اینکه امروز صبح بالاخره گفتم موافقم.بعد سرکار بودیم اومدن گفتن کامل شرکتی شدید.بعد عصری بابا زنگ زد آقای داماد گفت باهاش صحبت کرد و انتاراتشو گفت، گفت هر وقت تونستید برید آزمایشهنوزم باورم نمیشهکیلی لیلیلیلیلیلیلیلیلیلیلی............ سه شنبه ۱۳۹۹/۱۲/۰۵ |   بخوانید, ...ادامه مطلب

  • گردش با نامزد

  • گردش با نامزد دیروز پیام داد به بابا که اجازه میدید با خانم x بعد از ظهر بریم بیرون بابا نظرمو خواست موافقت کردم. ساعت 5 اومد دنبالم. بعد بهم گفت چون دختر خوبی بودی آزمایشت خوب شد اینم کادوت. یه جعبه مکعب مستطیل دراز بود. بازش کردم توش گل بود و ربع سکه این واسه روز زن و همه ی مناسبتای گذشته هم هست. خوب بعدش گفت مشکلی نیست بریم بیرون از شهر ؟ گفتم نه. رفتیم دو ساعت و نیم تو ماشین به دل طبیعت زدیم رو پل زمان خان رفتیم سرد بود زود برگشتیم.  برام پاستیل خرید. آخرشم رفتیم رستوران کباب مرغ و بره خوردیم. یکشنبه ۱۳۹۹/۱۲/۱۰ |   بخوانید, ...ادامه مطلب

  • حجاب و سادگی

  • حجاب و سادگی معمولاً نگرانی هایی برام بوده بخاطر حجاب و اینا، تو فامیل مواردی بوده بهم میگفتن چادر نپوش، به خودت برسو آرایش کن و ... و یبار خواهرم گفت چون اهل آرایش و.. نیستی تا الآن ازدواج نکردی, ...ادامه مطلب

  • خواستگار

  • خواستگار امروز رفتیم مشاوره قبل از ازدواج بعد تستا خواستم بیام گفت بریم رستوران به بابا پیام دادم زنگ زدم بهش مشغول بود بعد تو رستوران بودیم بابا پیام داد فعلا نه حالا بیا خونه یه وقت دیگه. دیگه , ...ادامه مطلب

  • روند عاشثی

  • روند عاشثی آقا خوب اوندفعه بردم رستوران گل برام خرید منم که تا حالا کسی ازین کارا برام نکرده بود یهویی جرقه ی عشقم زده شد خوب اولین چیزش این بود که حس مالکیت داشتم و اینکه" این فقط مال منه" و یه , ...ادامه مطلب

  • زن مسئول

  • امروز سریال خانواده سبز رو دیدم چقدر مامان پسره نگران بود از اینکه پسرش میخواد ازدواج کنه و اینکه الآن بار مسئولیت رو دوشش میفته و خود پسره هم مردد بود و اینا برام جالب بود من معمولاً دیدم خانواده پسر, ...ادامه مطلب

  • کتاب چرا مردان عاشق زنان زیرک می شوند

  • قصد داشتم بسته زنانگی دکتر شیری رو تهیه کنم با تخفیف 550 بود ولی خوب من تازه حقوق گرفتم و حقوقم آنچنان هم زیاد نبود که بخوام اینقدر خرج کنم مخصوصا که 380 رو دادم بسته ارزشمندی و اونو هم هنوز کامل کار , ...ادامه مطلب

  • از خداشونه

  • مامان گفته بود خواستگارت دست از سر ما ورداره امیدوارم یه همسر بهتر از تو گیرش بیاد. آجیم با اطمینان گفت بهتر از من گیرش نمیاد. و من خیلی به فکر فرو رفتم شاید هر موقعیتی برام پیش بیاد بیشتر ضعفای خودمو, ...ادامه مطلب

  • اوه مای گاد

  • اوه مای گاد یکی از فایلای رایگان ازدواج +360 رو گوش دادم خیلی به سرم سنگینی کرد.قبلا فکرشو میکردم که عقد چه تعهد سنگینیه مثل یه اسارت مانند میدیدمش اما این بار  دکتر شیری گفت تو با این امضا مسئولیت هایی در قبال همسرت، خانواده همسرت و جامعه تعهد پیدا می کنی اوه کی فکرشو میکرد از اونچه که فکر میکردم هم پیچیده تره اونوقت فکر کن بدون داشتن این اطلاعات وارد رابطه شی و بر اثر ندانم کاری ها به خودت و همسرت و خانواده هاتون آسیب وارد کنی.ببین چقدر خودتو آماده ی یه ازدواج موفق کردی؟, ...ادامه مطلب

  • ازدواج

  • دکتر شیری میگه که ما بر خلاف تصور رایج ازدواج می کنیم که بدبخت نشیم. انتظارات حداقلی لازمه ی یه ازدواج موفقه., ...ادامه مطلب

  • تحلیل خواستگاری

  • دارم تله ها رو مطالعه میکنم خوب من وقتی مثلا تو خواستگاری خانواده طرف راحت نبودن من راحت بودم و وقتی اونا زیادی ریلکس بودن زورم میومد باید ببینم دلیل این چیه شاید اینطور طرفو کمتر از خودم ببینم و خودم, ...ادامه مطلب

  • کرونا

  • نزدیک دو هفتست بیمار شدیم خانوادگی، دیگه دیروز که احساس التهاب در قفسه سینه داشتم علایم کرونا رو سرچ کردم من تب و بدن درد نداشتم اما مامان و آجی یه مختصر تبی داشتن اما از اونجایی که پدر که واکسن آنفول, ...ادامه مطلب

  • ارزو

  • اقا ما اومدیم ارزو کردیم خدایا یکاری کن من دیگه به پسر عموها دست ندم خیلی زشته خجالت میکشم حتی دوتا از پسر عموهام عیدا سرمونم می بوسن و حتی یه پسر عموی مامان ما دستشونو باید ببوسیم درسته به بیست سال ا, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها