دو سه روزه همش بابا میگه نظرت چیه سخت بود برام بگم می خوامش تا اینکه امروز صبح بالاخره گفتم موافقم.
بعد سرکار بودیم اومدن گفتن کامل شرکتی شدید.
بعد عصری بابا زنگ زد آقای داماد گفت باهاش صحبت کرد و انتاراتشو گفت، گفت هر وقت تونستید برید آزمایش
هنوزم باورم نمیشه
کیلی لیلیلیلیلیلیلیلیلیلیلی............
سه شنبه ۱۳۹۹/۱۲/۰۵ | |
برچسب : نویسنده : emoon14d بازدید : 121