تحلیل خواستگاری

دارم تله ها رو مطالعه میکنم خوب من وقتی مثلا تو خواستگاری خانواده طرف راحت نبودن من راحت بودم و وقتی اونا زیادی ریلکس بودن زورم میومد باید ببینم دلیل این چیه شاید اینطور طرفو کمتر از خودم ببینم و خودمو که بالاتر ببینم راحت تر بتونم رفتار کنم و وقتی طرف ریلکس باشه شاید اونو بالاتر از خودم ببینم و بترسم از اشتباه و رو شدن نقص هام(تله نقص) و وقتی خواستگار سؤالایی ازم میپرسید که نمیدونستم چی بگم یا جواباهو زیر سؤال میبرد و به چالش می کشید حس بدی پیدا میکردم یاد زمانایی میفتادم که مثلاً بابا هی انتقاد میکرد وقتایی که مدام از غذهام ایراد میرفت و تو ذهنم گفتم یعنی این فردا همش میخواد از من ایراد بیگره و انتقاد کنه. بعد واسه راحتی خودم میگم خوبه طرف زود مثلاً اکسپت کنه هی سؤال اینا نپرسه که البته اینجوری احتمالاً یکم حس میکنم طرف خنگه واسه اینکه خودم نگرانی پاسخ به سؤالاتو نداشته باشم یا چرت و پرت جواب ندم. ولی خوب من باید بلد باشم درست پاسخ مناسب بدم. ولی آخه کسی که میگه با حقوق من میتونی بسازی چی بگم. وقتی طرف میگه شما که ظاهر خونه تون پرخرج بودنتونو نشون میده. یعنی چی بگم بگم من یکی قانعم(که البته هستم). تازه ممکنه اینو بگی بعد فردا خواستی یه خرج کنی میگه مگه تو نگفتی من قانعم و مجبور باشی برا اثبات حرفت افراطی قانع باشی. دیگه مثلاً طرف بعد که بین مکالمه خجالتش ریخت احساس راحتی میکرد یکمش خوب بود منم راحت تر برخورد میکردم ولی اینکه اهی حس میکردم مدیریت داره میفته دست اون و از دست من در میره آشفته میشدم دلم میخواست قدرت و سکان دست خودم باشه.