ماجرای پایان نامه ی من

ساخت وبلاگ

ماجرای پایان نامه ی من

نیمه ی دوم سال 95 من باید پروپوزالمو آماده میکردم. اما تو انتخاب موضوع مونده بودم. می ترسیدم مبادا موضوعی انتخاب کنم بمونم توش و آنقدر خودمو سر این قضیه اذیت کردم که قبل از انتخاب موضوع حسابی خسته و بی انگیزه شدم و تصمیم گرفتم همه چیو رها کنم دیگه ارائه دادن از همه چی تو ذهنم خیلی سخت شده بود و حاضر نبودم بیام سراغش و همه ی این ها بین خودم و خودم بود. خانواده گفتن پایان نامه رو بده بیرون برات انجام بدن شاید بواسطه مدرکی که گرفتی یه کار گیرت اومد یهو بعد نماز یاد درسی افتادم که از شیطان و دوشیزه پریم گرفته بودم "هیچ بدی منجر به خوبی نمیشه" که منصرف شدم بعدها هم دایی گفت برو سراغش وقتی رفتم گفتن باید شهریه ترمایی که نیومدی رو هم بدی چون سمینارمم مونده بود پس شهریه کامل باید میدادم و وقتی حساب کردم کل این شهریه ها و پولی که بخوام بدم یکی پایان نامه بنویسه اندازه شهریه ارشد از ترم 1 تا پایان  میشد هیچی دیگه ...

آبان 99 بود آجیم گفت دانشگاه شهریه ترمایی که دانشجوها نیومدند رو بخشیده از طرفی بهم گفته بودن اگه ارشد داشته باشم میتونم آزمونی بدم که درصورت قبولی میتونم بیام شهر خودمون کار کنم. تصمیم گرفتم با یکی از همکارا صحبت کنم ببینم موضوع آسون برا پایان نامه نداره که گفت آموزش محور گرفته و به جاش 6 واحد درس پاس کرده و همینو بهم پیشنهاد داد. بلافاصله به بابا گفتم و بابا با رئیس دانشگاه شهر محل کارش صحبت کرد و اون گفت بله میتونه آموزش محور بگیره و این بنده خدا کلی کمک کرد تا از دانشگاه  رضایت گرفت پایان نامه رو آموزش محور بردارم.

و خدا چقدر کمک کرد هم تو شهریه تخفیف گرفتم هم این ترم درسا مجازیه و سوالا از بین یسری سوالای تستی از پیش تعیین شده خواهند آمد و هم ارائه به من نرسید و استاد فقط گفت این مقاله رو برام ترجمه کن. و من که از اول بخاطر ترس  از ارائه مایل نبودم ارشد بخونم در کل دوره ارشد فقط 2 بار اونم ترم 1 ارائه داشتم. واقعاً اینجا جاش نیست بگم خدایا شکرت خیلی بزرگی؟


یکشنبه ۱۳۹۹/۱۰/۲۱ |
  م تراود مهتاب......
ما را در سایت م تراود مهتاب... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : emoon14d بازدید : 116 تاريخ : يکشنبه 26 بهمن 1399 ساعت: 15:37