اولین حضورم در جلسه دفاع

ساخت وبلاگ
امروز بعد کلاس بچه ها گفتن میای دفاع منم که دفاع ندیده، با اشتیاق پذیرفتم. وارد سالن دفاع که شدیم، ظاهراً دانشجوی دفاع کننده و خانواده محترمشون لحظه اول خیلی به مذاقشون خوش نیومد و اضطرابشون افزایش یافت، طفلک مادرش اینقدر اضطراب داشت، همش بی قرار از این سر سالن به اون سر می رفت اومد پیش ما گفت دخترم دو ماهه شب و روز نداره ، استادش خیلی سختگیره دخترم این چند وقت از بین رفت البته ایشون حالشون از دخترشون بدتر بود و رنگ و روشون پریده بود. استاد مشاور جای دفاع، از دانشجو انتقاد می کرد!!!! بعد از دفاع ما رفتیم بیرون تا اساتید مشورت کنند. مادرش به من گفت الآن بازم می خوان از دخترم سؤال بپرسن منم گفتم نه ولی مطمئن نبودم . خلاصه دوباره رفتیم تو استاد گفتن دیگه نمره های دفاع عددی نیستن، گفتیم یعنی چی، یعنی: عالی، خیلی خوب، خوب و... یعنی نمره پایان نامه ما مثل دبستانیا حساب میشه خلاصه تصمیم گرفتیم واسه پایان نامه زیاد جون نکنیم.

م تراود مهتاب......
ما را در سایت م تراود مهتاب... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : emoon14d بازدید : 129 تاريخ : چهارشنبه 19 آبان 1395 ساعت: 4:22