Finish

ساخت وبلاگ

امروز مامان اومد گفت هر دوتا خواستگارتو رد کردیم و موردی که تو پستای قبلی ذکر شده بود پدربزرگشون قضیه خواستگاری رو مطرح کردن و شوهر خواهرشون بعد از اینکه بابا بخاطر سن مخالفت کرد تماس گرفت و خواستار تجدید نظر شد. دیروز داشتم به این فکر میکردم که چرا  پدرشون اقدامی انجام نمیده یعنی خودش اجتماعی نیست و به همین راضیه بقیه کار بچشو پیگیری کنن. تا اینکه عمو گفت فلانی اومد پیشم برای تحقیق درباره خواستگار ذکر شده و عمو پرسید چطور آشنا شدید گفتن پدرش منو میشناخته و دخترمو برا پسرش خواستگاری کرده.(اینم از نقش پدر خواستگار )  بابا مامان هم عصبانی شدن گفتن چ خانواده ای در یک زمان پدر واسه خودش میره عروس انتخاب کنه پدر مامانش و شوهر خواهر هم یه کیس دیگه رو پیگیری میکنن و علیرقم اصرار عمو که بزار بیان خواستگاری اشتباه کردن آدم خوبیه طرف و اینا بابا قبول نکرد و خواست بشدت با شوهر خواهر طرف برخورد کنه مامان منصرفش کرد

گفت محترمانه ردش کن! 

خوب از دغدغه اینم دراومدیم خدایا یه عالمه شکرت واسه همه چیز حالا بریم به زندگیمون برسیم ☺

م تراود مهتاب......
ما را در سایت م تراود مهتاب... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : emoon14d بازدید : 144 تاريخ : سه شنبه 19 شهريور 1398 ساعت: 20:36